لرد تاریکی به قلم حدیث افشارمهر
پارت چهارده :
لرد به انگشتر توخالی خودش نگاه کرد و گفت:
-همه چیز به سادگی که فکر می کردیم نبود!
پیرمرد نگاهش را آهسته به لرد چسباند و گفت:
-منظورت چیه؟
لرد یک تای ابرویش را بالا داد و گفت:
-فقط یه طلسم جاودانه نبود! قصد اون جاد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
atanaz
00خیلی خوبه